پابلو ساندوال در حالی که ویسکی به دست دارد در فیلم آرژانتینی " راز چشمانش " می گوید :" یک مرد می تواند همه چیز را عوض کند . چهره ، خانه ، خانواده ، ازدواج و حتی خدا را ! اما یک چیز است که نمی تواند تغییرش دهد ، آن هم علایقش است . " از تمایلی که این فیلم برنده اسکار می گوید ، می توان به تمایل موراتا از کودکی به رئال مادرید اشاره کرد .
او از همان کودکی شیفته پوشیدن پیراهن رئال مادرید بود . از همان کودکی می خواست تا ابد این پیراهن را بر تنش داشته باشد . همه چیز قابل تغییر است . ساندوال هم این دیالوگ را همان طور که کارگردان خواسته بود ، ادا کرد . موراتا گواهی های زیادی دارد تا نشان دهد که از کودکی یک رئالی بوده اما هیچ کدام به اندازه عکسی از او با پیراهن رئال ارزشمند نیستند .
او از پنج سالگی در حالی که کوتاه بود و موهای بلندی داشت ، رویای تبیدل شدن به رائول را داشت . آلوارو در روز 23 اکتبر 1992 در مادرید متولد شد . جالب است که مثل شماره 7 اولین بازیش رسمیش در رئال هم مربوط به لاروماردا بود .
موراتا پیش از آن که اولین بازیش را در رئال انجام دهد ، بختش را در سه تیم آزمود : تیم مدرسه اش یعنی ال پرادو ، اتلتیکو و ختافه . تا این که در سال 2008 بالاخره خودش را در والدبباس تثبیت کرد .
تاریخچه فوتبالی بازیکن جدید تیم بزرگسالان رئال ، از محله میراسیرا شکل گرفت . او ستاره تیمش بود . خوزه روئیز ، مربی وقتش می گوید :" او همیشه قهرمان مسابقات محلی می شد . استعدادیاب های اتلتیکو برای دیدنش آمدند . " وقتی سال پنجم بود ، اتلتیکو می خواست او را به خدمت بگیرد . اما نمره های بدی گرفت و والدینش اجازه ندادند .
خوزه به یاد آورد :" آلوارو به جای این که به هم تیمی هایش پاس می دهد ، یک حرکت تماشایی می زد ، دو نفر را جا می گذاشت و گل می زد . اما عوض شد . در حقیقت من این کار را کردم . اگر چنین کاری می کرد او را روی نیمکت می نشاندم . می خواستم که بیشتر در خدمت تیم باشد و تکروی را کنار بگذارد . "
اتلتیکو خیلی در موردش اصرار داشت . در سال 2004 ، آلوارو پذیرفت که با وجود تعصبش به رئال ، در رقیب همشهری بازی کند . یکی از دلایلش این بود که به خانه شان نزدیک تر بود . اما این حضور فقط چند هفته به طول انجامید ... خیلی زود راهی تیم نونهالان اتلتیکو شد . در آن جا با کوکه ، سرجیو مارکوس و بورخا هم تیمی بود
اما خاطراتش از اتلتیکو خوب نبودند . در حقیقت تصمیم به رفتن گرفت . خوزه ماری آموروتو ، مسئول وقت آکادمی اتلتیکو می گوید :" او خودش خواست برود . می خواست که بیشتر بازی کند . بورخا بالاتر از او در ترکیب بود . از روند کاری او خرسند هستم چرا که شخصیت فوق العاده ای دارد . "
از اتلتیکو به ختافه رفت . دنیل آریاس ، مربیش در آن جا توضیح می دهد :" شرایط جالبی داشت . با فشار به خوبی کنار می آمد . خیلی خوب کار می کرد . او خیلی هیجانی بود . خیلی هم سخاوتمند بود . خاطرات خوبی با هم تیمی هایش دارد . خیلی متواضع است . "