ساختاراصلی خط هافبک رئال تشکیل شده است از:خدیرا و آلونسو به عنوان دو هافبک دفاعی که یکی خلاق تر و دیگری تخریبی تراست و اوزیل درپست شماره 8 به عنوان بازیکی که باید پاس آخر را بدهد.
این ساختار اگرچه مستحکم و منطقی است ولی برای بسیاری از بازیهایی که حریف 11نفره در زمینش دفاع می کند جالب نیست.همچنین این ساختار یک ایراد دیگر هم دارد که به آن می پردازم:
سامی خدیرا به عنوان یک بازیکن فیزیکی و کند بیشتر وظایف تدافعی دارد و نمی تواند درحملات شرکت کند .ژابی آلونسو هم یه عنوان بازیساز و مهندس تیم نباید زیاد نفوذ کند ضمن اینکه وظایف دفاعی فراوانی هم بر عهده اش است.پس اوزیل مجبورست برای توپگیری به عقب تر برگردد که این مسئله دو مشکل اساسی دارد:
1-عقب امدن اوزیل فاصله را با مهاجم نوک تیم بیشتر می کند و باعث میشود این مهاجم به خوبی تغذیه نشود.
2-اساسا اوزیل توانایی حمل توپ بالایی ندارد و تمی تواند از عقب توپ بگیرد و جلو برود. پس در مجموع می توان گفت یک حفره بین اوزیل و ژابی-خدیرا وجود دارد که نیازاست یک بازیکن این حفره را بپوشاند.
اگر بازی برگشت با بایرن را به یاد بیاورید درآن بازی اکثر حملات تیم به ناپار روی پاس های بلند و قطری ژابی انجام می شد و درست زمانیکه گرانرو به بازی آمد حفره پوشش داده شد و ما شاهد حملات متنوع تر و بهتری از تیم بودیم. یه نظرمن این حفره می تواند به وسیله یک بازیکن دونده و جنگنده با قدرت حفظ توپ زیاد پر شود. بازیکنی که بتواند غذای تهیه شده توسط ژابی را به دست مشتریانش (مهاجمان) برساندکه گرانرو ومودریچ هر دو گزینه های مناسبی برای این پست می توانند باشند.