مى شکنند و ... ميگذرند، سالها را ميگويم ! سالهايى كه سخت ميگذرند ... چرايش را نمى دانم نه البته ميدانم ميدانم كه تيمم در حسرت دهمين جامش ميسوزد . يوسف مادريدى ها ظاهرا خيال بازگشت به كنعان را ندارد! نميدانم نميدانم چه قصه اى است چه حكمتى دارد و در اخر چه عاقبتى ... ولى ميدانم كه حسرتى گلوگير است آنقدر كه ديگر نتوانم نفس بكشم آنقدر كه نتوانم گريه كنم . ثانيه ها گذشتند و گذشتند سالها هم تا رسيديم به يازده ، يازده سال انتظار براى جام بعدى . نميدانم كه بايد گردن په په ها و اوزيل ها و هيگواين ها و برخى خواص ! بيندازم يا قضا و قدر و قسمت . اما چيزى كه آن را خوب ياد گرفته ام صبر است صبر ميكنم آنقدر تا .... برسد به ما.
حيف كه دير آمد
حيف كه دير آمد... گلى كه اگر ١+٩ دقيقه ( ناشى از آلرژى به عدد ده!) زودتر بدست مى آمد ماجراى ما فرق ميكرد شايد الان در فكر رقيب فينال بوديم شايد هم در حال كرى خوانى . خوانيتوهاى ورژن ٢٠١٣ خيلى دير بيدار شدند. ظاهرا در باد نود دقيقه طولانى برنابئو خوابيده بودند و يادشان نبود بايد تاخت . بايد تخت تا برگشت تا زنده ماند. خوانيتوهاى اين قسمت نميدانستند كه بايد انگيزه داشت نه استرس . ويبريتور برنابئو دورتموند را لرزاند ولى ده دقيقه طوفانى ما در آغاز يك سانتيانا نياز داشت شايد هم يك بوترا . رونالدوى ما شايد از آنها بهتر باشد ولى خيلى احساساتى ست . آنقدر كه اشك را در دقيقه ٧٠ ميشد در چشمانش ديد. گريه نكن به پا خيز راه طولانى است . تو بايد ما را به دهمين جام برسانى كه اگر نرسانده به ان ما را ترك كنى ... .
پايان ماجراجويى هاى مو در رئال؟
سواليست كه فقط مورينيو جوابش را مى داند ولى شواهد و اخبار كه اين نشان مى دهد اخرين حضور مورينيو در نيمكت رئال در يك بازى اروپايى بود . قصه ى ما با آقاى خاص با تلخى يك شكست در ال كلاسيكو آغاز شد و با هزاران تلخى مختلف از داخل تيم تا نتايج به پايان مى رسد اما آقاى خاص، مادريديسموها از شما به خاطر لاليگاى ركورد ها و قهرمانى جام حذفى و ساير موفقيت ها ممنونند و شما را به خاطر زحماتتان پاس ميدارند هر چند كه ... بگذار بماند.
آقاى وايدنفلر !
آقاى وايدنفلر چيزى كه در بغل شماست توپ است نه بالش و نه ... ! مطمئنا بازى زيباى دورتموند در چهار مصاف ما با آنها در ذهنم خواهد ماند اما زمان هايى كه تو به سبك بحرينى ها و عربستانى ها كشتى را هم فراموش نخواهم كرد . فراموش نخواهم كرد كه شايد يك دقيقه بيشتر هم ميتوانست ما را به فينال برساند كه تو آن را از ما گرفتى ! جاى شكر دارد كه مورينيو به كلوب يادآورى كرد تا ياد بازيكنانش بدهد كه اين كارها براى فوتبال اروپا نيست.
و .... هيوملس !!!
پس از مدت ها تجربه كردن تماشاى يك بازى اروپايى از شبكه وطنى را تجربه كردم شايد اگر نتيجه جور ديگرى بود داشتيم به هيوملس گفتن هاى خيابانى ميخنديديم اما! سر حرف من با گزارشگر بازى رفت است كه به گمانم يوسفى نامى بود ! او كه گويا اخرين نسخه ويكى پديا آفلاين را بر روى خودش نصب كرده ظاهرا اين اصل را هنوز ياد نگرفته كه اطلاعات اضافى براى اوقات اضافى است نه زمانى كه بازى در جريان است نه زمانى كه توپ ها بر روى دروازه فرستاده ميشود زمان براى خواندن بيوگرافى كلوب بسيار يافت ميشود . هرچند كه داستان خوانى او را تا بيش از دقيقه بيست تحمل نكردم ولى گزارش خيابانى واقعا به دلم نشست ! چرا ؟ نميدانم! ولى خيابانى نشان داد كه يك صفحه وب هم تا بحال مرور نكرده كه اگر كرده بود مى ديد كه تيوبلس يك نوع لاستيك است ! نه بازيكن! ( صرفا جهت فراموش كردن تلخى باخت! :| )
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
نویسندگان
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
فقط ؟
نظرتون در مورد وبلاگ؟
طرفدارکدام تیم هستید؟
پیوندهای روزانه
آمار سایت