سال 2005-2004لیگ قهرمانان اروپا، چلسی مورینیو- بارسلونای ریکارد، ورزشگاه استمفورد بریج لندن.درحالی که بارسلونای پرقدرت آن سال با تمام ستاره های پرفروغش رونالدینیو مسی و ژاوی بازی رفت در نیو کمپ را 2 بر 1 برده بودند وهمه بارسلونا را شانس اول قهرمانی میدانستند اما بازی برگشت همه را غافلگیر کرد.چلسی مورینیو ظرف 15 دقیقه، طوفانی از گل براه انداخت و 3 بار پیاپی دروازه بارسا را گشود تا تمام آرزوهای کاتالانها برای رسیدن به قهرمانی دیگری در اروپا بر باد رود.این آغاز کینه شتری بارساییها از مورینیو بود. نیمه نهایی چمپیونز لیگ 2010-2009اینتر میلان مورینیو-بارسلونای گواردیولا.بازهم تیم مورینیو 3 گل پیاپی را وارد دروازه بارسا کرد تا یاس و نا امیدی سنگینی اردوی بارسا رافرا بگیرد.هرچند که آنها نیمچه امیدی به بازی برگشت داشتند اما بازهم مورینیو آرزوهای آنها را بر باد داد تا کاتالانها از فرط عصبانیت به خاطرمحروم شدن از جامی دیگر در اروپا که خیلی آن را در دسترس میدیدند آبپاشهای نیوکمپ را باز کنند.واکنشهای اقای خاص پس از بازی هم مزید بر علت شدتا تنفر وکینه موری بیش از پیش در دل هواداران بارسا جا خوش کند و مورینیو تبدیل به وسواس روحی برای آنها شود والبته تبدیل به چراغ امیدی برای هواداران رئال مادرید با این تصور که تنها کسی که میتواند بارسا را متوقف کند مورینیو است.
تا اینجا هرچه بود جدال در اروپا بود اما با آمدن ژوزه به رئال جدال او با بارسا علاوه بر اروپا به رقابتهای داخلی لیگ اسپانیا کشیده شد.مورینیو که میتوانست در همان اینتری که با آن 3 جامه شده بود تا مدتها بماند وبا کمترین دردسر ممکن به تعداد جامهای خود بیافزاید تصمیمی گرفت که شاید هیچ مربی دیگری تحت آن شرایط نمیگرفت.آمدن به رئال مادریدی که طی چند فصل گذشته کاملا زیر سایه بارسا قرار گرفته بود و موفق به کسب هیچ جامی نشده بود وبا توجه به عملکرد بارسا امید چندانی هم برای گرفتن جام در چند سال آینده نداشت.رئالی که در برابر تیمهای ناشناس و نه چندان قدرتمند در جام حذفی وچمپیونز لیگ حذف میشد.با آمدن به رئال، ژوزه بزرگترین چالش زندگیش را پذیرفت.اما او نمیدانست که در رئال علاوه برجدال با بارسا وروزنامه های کاتالانی باید با تعداد معدودی هوادار غیر منطقی پرادعا وفراموشکار وروزنامه های منفعت طلب مادریدی هم درگیر باشد.نمیدانست که هواداران از او انتظار دارند تمام عقده های چند سال اخیر را ظرف مدت کوتاهی سر بارسا خالی کند ورئالی که تا چند فصل قبل با نتایج سنگین به بارسا میباخت بتواند با آمدن او بارسا را گلباران کند.شاید هم میدانست، چون در ابتدای ورودش گفت:من جادوگر نیستم.
مسلما برای شکست دادن یک پروژه چندین ساله نیاز به پروژه طولانی مدت دیگریست وقطعا برای از بین بردن برتری روانی رقیب سنتی نیاز به گذشت زمان صبر وداشتن یک تفکر منطقی ویک برنامه طولانی مدت است.هرچند که تو شاید هم جادو کردی.ظرف یک سال آنهم با بازیکنانی جدید که همه ستارگان نو ظهوری در دنیای فوتبال بودند ،در فصلی که همه چیز به نفع بارسا بود از اشتباهات داوری گرفته(عمد یا غیر عمد) تا جو مطبوعات و رسانه ها وشانسهای عجیب و غریب رقیب و جوسازی رسانه ها بر علیه تومبنی بر تدافعی بودن و بداخلاق بودن و ... جام حذفی را پس از 18 سال از دهان اژدها بیرون کشیدی آنهم در فینالی که خبری از بازی کسل کننده و معروف پاس پاس بارساییها نبود والبته میشد در همان فصل اول رئال را در فینال چمپیونز لیگ هم دید اگر.....
ودر لیگ هم پابه پای تیمی که 3 فصل پیاپی قهرمان بلامنازع لالیگا شده بود و خیلی ها آن را بهترین بارسای تاریخ میدانستد جلو رفتی.
اما فصل دوم ،رکورد پشت رکورد، گل پشت گل ،برد پشت برد، بهترین گلزن، بهترین پاسور و... همه وهمه دست به دست هم دادند تا این بار دیگر بارسا به گرد پایت هم نرسد.صدرنشینی بلامنازع لیگ برتر فوتبال اسپانیا با اختلاف امتیازی فوق تصور.
مورینیو تو کابوس بارسا هستی.تو تا ابد فرصت داری چون بزودی بهترین بارسای تاریخ به تاریخ خواهد پیوست وبهترین رئال مادرید تاریخ با تو تا سالها خواهد درخشید.